بسم الله الرحمن الرحیم-نقدی بر انتخاب سید علی محمد باب- نظرات شخصی است- اگرکمی دقت کنیم حقایق بسیار روشن است- درگذشته روسها درمسائل جاسوسی وایجاد اغتشاش استادانگلیسی ها بودند وامگلیس بعدابر اساس ضروت خوداشان را بالا کشیدندودرخاورماینه درتمام کشورهای اسلامی که مورد توجه روسها بود سازمانهای بسیار دقیق وکارامدداشتند ودرزمان شاه پلیس قسم میخورد که عوامل روسیه در شیراز عمل میکند وماپس ازمدتی امریکائی هامیگویند انها امریکائی نبودند انها روسی بودند ونمیدانیم با چه کسی ارتباط پیدا کردند وچه دستوری دادند-جناب اقای باب از اینکه شیخی بحثی نیست وازاینکهفقر بوده است بحثی نیست وپدر با وجود انکه بزاز بوده است وانزمانمعلوم میشودشغل حتی متوسطی نبوده است ویکمسئله بایدگفت که روحانی باهرشرایط بسیار سخت باید کنار بیاید این هم درست نیست انهم در زمانی که روحانیت ستون فقرات حفظ مملکت است ومسلم است که افراد نابابی هم پیدا خواهند شد بخصوص زمانیکه بسیار از شهرستاهای استانفارس یکی روحانی همنداشتند ومشکلات فراون بود وگرگ های حکومتی درانجا همه کاره بودند سیدباب بعدا ازانکه میفهمد که کاظم رشتی نمیخواهد جانشین تعین کند ودر ضمن ایشانکمی طماع بوده است برای انکه عقل وهوش را بالاتراز دیگران میدیده است ومیدانسته است که طلبه شیخی در بین مردم وبخصوص اشراف محلی از اعراب ندارد وپس چرا به سمت شیخیه رفته است مسلما یک کمک خرجی میدادند- ایشان به نجف میرود وجناب کاظم رشتی راملاقات ومیکند وسعی میکند که ایشانرا ترغیب کند که یک جانشین تعین کندوایشان امتناع میکند وایشان سئوال میکند به نظر شما جانشینچه خصوصیاتی باید داشته باش-انجا متوجه میشود که اینمذهب در وپیکری درستی ندارد واساس اش بر رکن رابع است یعنی نماینده خاص امام زمان علیه السلام واز ایشان سئوال میکندمن لیاقت این کار رادارم وایشان بر سبیل مرام روحانیت تائید میکند بااینشرایط شما میتوانید باب زمان امام زمانعلیهالسلام شوید وبر میگرد وشروع میکند مقدمات را اماده کردن- در شیراز شایع استکه ایشان پول میگرفته است که سه روز درخانه ومسجد اعتکاف کند وتا خوا بببیند ولی درندی هم دست توانائی داشتاست وسئوالات زیاد میکرده است وحتی اسرار خانوادگی که افرادتعجب میکردند وپول را فوری پس میداده است وفرد همهزینه سنگینی کردهاست از شهرستان برای بچه دارشدن به شیراز امده است بلافاصله پس از مرگ کاظم رشتی کم کم داستانهائی از کارهای خوداش میسازدوکم کم درقشر بیسواد پخش شود وباز شهرت داشته است به خواهراش پول میداده است که درمساجد انها را شایع سازند اما درشیراز کوچکترین محبوبیتی ندارد ولی چطور میشود از شهرستاننور درمازنداران که چنید شهرهای مهم مذهبی تا شیراز است مانند طهران قم واصفهان دوپسر فردی صاحب نام ومتول برای شاگردی به نزد به ایشان بیاند درحالیه جوان هست وقدرتی درمقابل غول ها ندارد وزانو ادب میزند وشیقته میشود محققا انها طرفدار روسیه بودند وبدستور سفیر روسی که بدنبال طرحی است افراد را چک میکند ودلیل دیگر شاهزاده متول قاجاری در اصفهان چرا شیفته ایشان است؟ ایشانهم روس دوست است وعوامل روسی هم در شیاز الی ماشاالله است وبقول ظریفی نصف ملت ایران وحتی بزرگانشهرستانهای کوچک به خواهر خودشان مشکوک بودند- ودلیل دیگر دریک سهرستان کوچکبسیار دور از شیراز وفقیر بودن انکه با باب معاشرتی داشته باشند یک دفعه یکمحله طفردار ایشان میشود وبیاد گفت دست عوامل روسی درانجا تبلیغ کرده است- وعلما به درستی تشخیص دادند که اگر ایشان کشته شود دقیقا طرح روسها هم این است که از ایشان پل بعدی را درستکنند وانچنان که درست کردندونکته دیگر که ایشان با صبح ازل فرموده است ومابقیه کتاب بیان که معجزه ایشان است شما کامل کنید یعنی روسها کامل میکنند ایشان اینقدر حواس وپرت ودیوانه نیست که به یم پسر مثلا دوازده سال که هیچ اطلاعات علمی ودینی ندارد بگوید من دیگرنمی نویسم وشما انرا تکمیل کنید- شهرستان مزبور دران اس- پی – ار بود نیروی پلیسی – اگر شما از فرمانده انهسئوال میکردید که مدهبی ترین جماعت ایران کیستند میگفت ورامین- واگرمیگفتی خطرناک ترین علمای ایران کیست میگفتند سیدهای خمین مردم شهرستان از روی ناچاری همه با قاچاقچیان ارتباط داشتند وکم کم به افراد انگلیسی گفتند قاچاق بیاورید ما میخریم وفرمانده انها مقداری از مقرری انها را چای هندوستان وپارچه هندوستان قرارداد ومقدارکمی اجازه فروشداد وچون دست زیادشد فروش انها تنزل کرد ورفتند میزان فروش زیاد کنید فرمانده نپذیرفت ودر ضمنمتوجه شد که یکرفاقتی بوجود امده است که بهضر ابهت انگلستان است وسربازان یک روز تفنگ راکنار گذاشتند وبرای استفعا پیش فرمانده رفتند وفرمانده سفیر عوض کرد ولی نتجه نداد ومجبور شد فرمانده باز گردد ویکدیوار را شکافی بدهند ودوتا اطاق بوده ویکی خرابه بوده است درخرابه پول بگذارند واز اطاق دیسگر جنسبرنندوحتی به فروش فشنگ همیرسند به شرطی که به سمت انگلیسی ها شلیک نکنند وپس از مدتی چون افراد اشهرستان هعرجا ان واحد بودمخصوصا بوشهر تعلیمات لازم میداند وسرانجامفرمانده وحشت میکند وبساط انها برچیده میشود-جالب انکه اقای چهرنگار استاد بهائی در شیراز همین امر دال بر اعجازمیدانست- درست مانند پیامبر اکرم صلواتالله علیه والوالسلم اگر اتجاز نبود امکان چنین امری دران زمان ممکن بود؟-ادامه دارد